نمیدانم آدمها چگونه بزرگ میشوند،حیف این زندگی نیست سفیدیش ما را نظاره میکند اما نمیدانم چرا آنها سیاهش را بیشتر دوست دارند، انگور را با همه فایده اش اما نمیدانم چرا می زده و بی فایده اش را دوست دارند، چگونه بنویسم که این صفحه سفید را سیاه نکنم یا حد اقل همه اش را نه کمی از آن را...اما دریغ مینویسم و دگر جای سفیدی نمی بینم ...می نویسم و دگر خودکارم از نوشتن باز ایستادن نمی خواهد...
برچسبها: آدمزندگی
تاريخ : شنبه 21 / 8 / 1392
| 12:51 AM | نویسنده : یونس |