قبل از روزی که پشیمانی و گریه فایده ای نداشته باشد... روزی که انسان می گوید ای کاش برای زندگانی ابدیم اعمال نیک می فرستادم... تمنا می کند که به دنیا بازگردد تا برای عبادت خدا تلاش کند... ولی چه کسی می تواند این فرصت را به او بدهد... دنیا دیگر برای او تمام شده...

چقدر گناه کرده ای؟... و چقدر نافرمانی؟... وچقدر کار امروز را به فردا انداخته ای؟...
آیا فرصت نداشتی؟... گمان کردی که چون جوانی نخواهی مرد؟........ سلامتی فریبت داد؟... جوانی گولت زد؟... مالت تو را فریفت؟...

و فراموش کردی و فراموش... سفر را فراموش کردی... قبر را فراموش کردی... به خدا قسمت می دهم اگر تمامی دنیا را داشتی... چه قدر می دادی تا در این روز نجات پیدا کنی؟... برادران و خواهرانم به خدا قسم سفر دراز است و توشه کم...

پس باید بازگردیم... بازگردیم قبل از اینکه در آن مکان تاریک و ظلمانی، تنها و غریب ، میهمان ناخوانده باشیم
آنجا که یا باغچه ای از بهشت، یا گودالی از جهنم خواهد شد.

 


برچسب‌ها: عبرت

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 1 / 1 / 1394 | 11:14 AM | نویسنده : یونس |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 34 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب مغانشابو
  • وب موج سوار
  • وب آموزش ریاضی
  • وب بای شاپ